حلماحلما، تا این لحظه: 9 سال و 17 روز سن داره

حلما

بدون عنوان

سلام دختر قشنگم اول کاری بگم روزت مبارک حلما جان اولین بارته که روز دختر رو بهت تبریک میگم، امروز روز میلاد حضرت فاطمه معصومه (س)است بهشون میگن عمه سادات یعنی عمه شما خوش به حالت.شما ایشون قبلا زیارت کردی وقتی تو دل مامان بودی مامان یه بار خواب دیده بود رفتیم زیارت همه راه رو باز کردن و مامان شکمشو چسبونده بود به ضریح و برای شما دعا میکرد،که وقتی خوابمو به بابا گفتم گفت حتم دارم بچه امون دختره این روز ها روزهای قشنگیه با تو روزهایی که ماشاالله اینقد شیطون شدی که دیگه غروب ها مامان از پا می افته،تازه یاد گرفتی که وقتی بهت میگیم بیا بغل میای به سمت دستمون یا خنده هایی که هنگام بازی برامون میزنی یا غریبگی هایی که وقتی یکی رو میبینی میز...
25 مرداد 1394

بدون عنوان

در عالم کودکی به مادرم قول دادم که تا همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم ، مادرم مرا بوسید و گفت : نمی توانی عزیزم ! گفتم می توانم، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم. مادر گفت یکی می آید که نمی توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی.. نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم ،ولی خوب که فکر می کردم مادرم را بیشتر دوست داشتم. معلمی داشتم که شیفته اش بودم ولی نه به اندازه مادرم.. بزرگتر که شدم عاشق شدم ، خیال کردم نمی توانم به قول کودکی ام عمل کنم ولی وقتی پیش خودم گفتم کدامیک را بیشتر دوست داری باز در ته دلم این مادر بود که انتخاب شد... سالها گذشت و یکی آمد... یکی که تمام جان من بود.....
11 مرداد 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حلما می باشد